کد مطلب:149431 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

اخلاق معاویه فضیلت نبود
ضمنا این نكته باید معلوم باشد كه آن حلم و آن صبر در شرع [و از نظر] عقل فضیلت شناخته می شود كه برای زندگی ابزار خلق نشده باشد بلكه مولود فضیلت طلبی و كمال طلبی و شرافت نفس باشد. آن صبر و حلمی كه یك تاجر یا یك سیاسی برای رسیدن به مقصود انتخاب می كند فقط یك ابزار است و ارزش وسیله را دارد. آن، كمال و علو نفس و ارزش ذاتی نفس و مقام انسانی و خلافت الهی شمرده نمی شود. این نكته بسیار مهم است. علیهذا اگر می گوییم اخلاق خوب امویها، فقط خوب مادی است. اخلاق زندگی و سیاسی امروز نیز از همین قبیل است. اخلاقی كه ماكیاول می گوید و حتی اخلاق دیل كارنگی از همین قبیل است. این اخلاقها مولود اصول عالی نیست. مولود تجارت و سیاست و راه یافتن به زندگی است.

در راهنمای دانشوران، جلد اول، ذیل عنوان «حیص بیص» (شهاب الدین ابو الفوارس سعد بن محمد بن سعد بن صیفی معروف به «ابن صیفی» كه از فقهاء شافعیه به شمار آمده) از ابن خلكان نقل می كند كه نصرالله محلی (یا مجلی) گفت: در خواب علی بن ابی طالب را دیدم و گفتم: شما مكه را فتح كردید و گفتید آن كس كه به خانه ی ابوسفیان در آید آمن است و آنگاه آنها با فرزندت حسین كردند آنچه كردند. گفت مگر اشعار ابن صیفی را نشنیده ای؟ گفتم نه. گفت از خودش بشنو. از خواب كه برخاستم به خانه ی «حیص بیص» رفتم و خوابم را گفتم. بانگش به گریستن بلند شد و گفت این اشعار را دیشب نظم كردم و سوگند یاد كرد كه آن را بر هیچ كس نخوانده ام و آنگاه خواند:



ملكنا فكان العفو منا سجیة

فلما ملكتم سال بالدم ابطح



و حللتم قتل الاساری فطالما

غدونا علی الاسری فنعفو و نصفح



فحسبكم هذا التفاوت بیننا

و كل اناء بالذی فیه ینضح [1] .



[1] [حكومت كه در دست ما آمد عفو و بزرگواري روش ما بود و چون به دست شما رسيد خون در سرزمين ابطح جاري شد.

شما كشتن اسيران را روا شمرديد ولي ما از اسيران گذشتيم و آنها را بخشوديم. همين تفاوت ميان ما و شما بس كه از كوزه همان برون تراود كه در اوست.].